ادبیات و فرهنگ
کجاست خانه ی تو ای بلند
ای باشکوه
نورانی
به مهربانی باران وخاک وسبزه قسم
برای دشت دلم
به آب می مانی
ومن به نام بو آغازمی شوم هرروز
میان این همه وحشت
درازدحام تنهایی
دراین سیاهی سرد
که تلخ می گذرد
نمازنام تو می ریزد
به هفت بند وجودم شراب شیدایی
می گریزم ازخود
به هرچه بوی تورادارد
به عشق وزیبایی
دی 1383